در دنیای بهسرعت در حال تحول امروز، کسب و کارهای حوزه فناوری و تکنولوژی به عنوان موتور محرکه اقتصاد کشورها شناخته میشوند. این شرکتها که به شدت وابسته به پایداری زیرساختی، دسترسی به منابع بینالمللی، ارتباطات ایمن و امنیت روانی جامعه هستند، بیشتر از هر صنعت دیگری در برابر بحرانها و تنشهای سیاسی آسیبپذیرند. در همین راستا، جنگ ۱۲ روزه اخیر میان ایران و رژیم صهیونیستی که در نیمه اول سال ۱۴۰۴ به وقوع پیوست، تبعات گستردهای بر حوزه کسب و کارهای تکنولوژیک در تهران بهجا گذاشت.
اگرچه این درگیری نظامی به صورت مستقیم در خاک پایتخت اتفاق نیفتاد، اما تاثیرات روانی، اقتصادی، زیرساختی و امنیتی آن به شکل مستقیم و غیرمستقیم بر پویایی و پایداری شرکتهای تکنولوژیک پایتخت، بهویژه در مناطق کلیدی مانند ونک، میرداماد، شهرک غرب و پارک فناوری پردیس مشهود بود.
در این مجموعه چهار بخشی، به بررسی ابعاد مختلف این تاثیرات میپردازیم؛ از اختلال در زنجیره تامین گرفته تا مهاجرت نیروی انسانی و تاثیرات سرمایهگذاری داخلی و خارجی.
اختلال در زنجیره تامین و خدمات کلیدی
در پی آغاز جنگ، یکی از نخستین چالشهایی که بسیاری از کسب و کارهای تکنولوژیکی در تهران با آن مواجه شدند، اختلال در زنجیره تامین قطعات سختافزاری و ابزارهای جانبی بود. ایران، با وجود رشد برخی صنایع بومی، همچنان برای بسیاری از قطعات و تجهیزات تکنولوژیکی وابسته به واردات از کشورهای دیگر است.
با افزایش فشار بر حملونقل هوایی و تغییر در مسیرهای زمینی به دلیل مسائل امنیتی، زمان و هزینه تامین کالاها به شدت افزایش یافت. این موضوع مخصوصا برای کسب و کارهایی که مدل عملیاتیشان بر پایه خدمات فنیست، مشکلساز شد.
به عنوان نمونه، خدمات تعمیر پرینتر در میرداماد با کمبود برخی چیپها و درامهای خاص مواجه شدند که مستقیما از کشورهای شرق آسیا تامین میشدند. همین مساله باعث توقف چند روزه خدمات و نارضایتی مشتریان شد.
سایر تاثیرات اختلال در زنجیره تامین:
- افزایش قیمت تجهیزات الکترونیکی وارداتی
- تاخیر در اجرای پروژههای فناوری در بخش خصوصی و دولتی
- افزایش تقاضا برای کالاهای استوک و دست دوم
- رکود موقت در بازار B2B تجهیزات شبکه، دیتاسنتر و سختافزار
کاهش اعتماد سرمایهگذاران و تعلیق پروژهها
یکی دیگر از پیامدهای جنگ، کاهش قابل توجه در سطح اعتماد سرمایهگذاران داخلی و خارجی بود. کسب و کارهای تکنولوژیکی، بهویژه استارتاپها و شرکتهای دانشبنیان، شدیدا متکی به سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) و سرمایههای خصوصی هستند.
در پی جنگ اخیر، بسیاری از شرکتهای سرمایهگذاری روند ارزیابی و تزریق منابع به پروژههای نوآورانه را متوقف یا به تعویق انداختند. از سوی دیگر، برخی سرمایهگذاران خارجی که مذاکرات اولیه را برای ورود به بازار تهران آغاز کرده بودند، تصمیم به ترک یا تجدیدنظر گرفتند.
دلایل عمده کاهش سرمایهگذاری:
- ترس از تداوم یا گسترش جنگ به سایر مناطق کشور
- نوسان شدید نرخ ارز و نبود پیشبینیپذیری مالی
- نگرانی نسبت به امنیت فیزیکی دفاتر و مراکز داده شرکتها
- ایجاد جو روانی منفی در اکوسیستم کارآفرینی تهران
برخی شتابدهندهها نیز که پیشتر در مراحل پیششتابدهی با تیمهای استارتاپی همکاری داشتند، در روزهای جنگ و پس از آن ناچار به توقف برنامهها شدند تا بتوانند وضعیت پایداری مالی خود را مدیریت کنند.

تاثیر بر بهرهوری نیروی انسانی و افزایش دورکاری اجباری
نیروی انسانی، به عنوان قلب تپنده کسب و کارهای تکنولوژیک، یکی از حساسترین بخشها در مواجهه با بحرانهای نظامی است. در جریان جنگ ۱۲ روزه، بسیاری از شرکتها در تهران با کاهش بهرهوری، اضطراب شدید میان کارمندان و افت کیفی روند اجرای پروژهها مواجه شدند.
برخی از مهمترین تاثیرات جنگ بر نیروی انسانی عبارت بودند از:
- افزایش مرخصیهای اضطراری و درخواست دورکاری
- مشکلات دسترسی به اینترنت و سرویسهای آنلاین، به دلیل اختلالات عمدی در شبکههای ارتباطی
- کاهش تمرکز تیمها به دلیل نگرانیهای خانوادگی و روانی
- تاخیر در فرآیند جذب نیروی جدید، به دلیل توقف مصاحبههای حضوری
در برخی از شرکتها، مجبور شدند دفاتر خود را به صورت موقت تعطیل کرده یا دفاتر پشتیبان در شهرهای اطراف فعال کنند تا بتوانند بخشی از عملیات را ادامه دهند. این رویکرد گرچه در کوتاهمدت موثر بود، اما هزینهبر و غیرپایدار ارزیابی شد.
نوسانات شدید ارزی و تاثیر آن بر خریدهای سازمانی
در جریان جنگ، نرخ ارز به شکل بیسابقهای دچار نوسان شد. همین موضوع نهتنها بر تامین تجهیزات اثر گذاشت، بلکه فرآیند برنامهریزی مالی در بسیاری از شرکتها را مختل کرد. شرکتهایی که سفارشات بینالمللی داشتند، ناچار شدند یا آنها را لغو کنند یا برای پرداختها دچار کسری شدید منابع شوند.
پیامدهای نوسانات ارزی بر کسبوکارهای تکنولوژیک:
- حذف برخی پروژههای R&D از بودجه سالیانه
- افزایش قیمت خدمات فناوری اطلاعات برای مشتریان نهایی
- کاهش قدرت خرید شرکتهای کوچک برای تجهیز دفاتر خود
- تشدید تقاضا برای سرویسهای داخلی و بومی به دلیل افزایش نرخ ارز
مهاجرت نیروهای متخصص و خروج تدریجی سرمایه انسانی
یکی از پیامدهای غیرمستقیم اما عمیق جنگ اخیر، افزایش تمایل به مهاجرت در میان متخصصان حوزه تکنولوژی بود. این پدیده که در سالهای گذشته نیز روند رو به رشدی داشت، پس از آغاز تنشهای نظامی و ناامنی روانی ناشی از جنگ شدت بیشتری پیدا کرد.
در تهران، بسیاری از شرکتهای فعال در حوزه هوش مصنوعی، نرمافزار، امنیت سایبری و فناوری اطلاعات با کاهش تمرکز و انگیزه در میان اعضای تیمهای خود مواجه شدند. برخی از نیروهای کلیدی حتی فرآیند مهاجرت را تسریع کرده و دفاترشان را ترک کردند، بدون آنکه امکان جایگزینی سریع وجود داشته باشد.
عوامل موثر در افزایش مهاجرت نیروهای متخصص:
- بیثباتی محیط سیاسی و امنیتی
- نبود چشمانداز اقتصادی بلندمدت
- فشار روانی بر خانوادهها برای ترک کشور
- ایجاد فرصتهای شغلی جایگزین در کشورهایی مثل ترکیه، آلمان، امارات و کانادا
این اتفاق نهتنها از منظر نیروی کار یک خسارت استراتژیک محسوب میشود، بلکه برای شرکتهایی که هزینه زیادی صرف آموزش و نگهداشت نیروهای تخصصی کردهاند، یک عقبگرد جدی بهشمار میآید.
تضعیف تعاملات بینالمللی و کاهش مشارکت در پروژههای مشترک
کسب و کارهای تکنولوژیکی به صورت سنتی بیش از هر حوزهای متکی بر شبکهسازی جهانی، همکاری با شرکای خارجی، صادرات خدمات نرمافزاری و مشارکت در رویدادهای بینالمللی هستند. جنگ ۱۲ روزه اما باعث کاهش محسوس تعاملات خارجی شد.
مهمترین مصادیق این کاهش تعامل عبارتاند از:
- لغو جلسات آنلاین با شرکتهای بینالمللی به دلیل قطعی یا اختلال اینترنت
- تردید شرکای خارجی برای ادامه همکاری با شرکتهای مستقر در تهران
- محدودیتهای جدید برای انتقال وجه، خرید نرمافزارهای لایسنسدار و استفاده از سرویسهای ابری خارجی
- توقف مشارکت شرکتهای ایرانی در نمایشگاهها و کنفرانسهای فناوری به دلایل امنیتی
بسیاری از شرکتهایی که در حال مذاکره برای ورود به بازارهای خاورمیانه یا آسیای مرکزی بودند، با توقف یا بازنگری در استراتژیهای صادراتی خود مواجه شدند. شرکتهایی هم که از پلتفرمهای جهانی مانند AWS، Google Cloud و GitHub استفاده میکردند، با نگرانیهایی درباره قطع دسترسی یا تحریمهای جدید روبهرو شدند.

کاهش سرمایهگذاری در زیرساختهای دیجیتال
جنگ همواره یک مانع بزرگ برای توسعه زیرساخت محسوب میشود. در روزهای پس از درگیری، بسیاری از پروژههای مرتبط با توسعه فیبر نوری، ارتقاء دیتاسنترهای خصوصی و نوسازی تجهیزات مخابراتی در تهران متوقف یا کند شدند.
کاهش سرمایهگذاری در این حوزهها مستقیما به عملکرد شرکتهای حوزه فناوری اطلاعات لطمه میزند. شرکتهایی که به بسترهای ابری، ارتباطات پایدار و شبکههای سریع نیاز دارند، بدون زیرساخت مناسب نمیتوانند رشد کنند یا خدمات رقابتی ارائه دهند.
مصادیق مشخص تاثیر کاهش سرمایهگذاری در زیرساختها:
- افت سرعت و پایداری شبکههای داخلی شرکتها
- کند شدن اجرای پروژههای تحول دیجیتال در سازمانهای دولتی
- کاهش ظرفیت مراکز داده برای میزبانی اپلیکیشنهای حجیم
- افزایش هزینه نگهداری شبکهها به دلیل عدم بروزرسانی سختافزار
افزایش سانسور اینترنت و محدودسازی ابزارهای دیجیتال
در طول جنگ، برخی پلتفرمها و ابزارهای پرکاربرد برای فعالیتهای تکنولوژیک، دچار محدودیت یا فیلتر شدند. این روند با هدف کنترل اطلاعات و حفظ امنیت فضای مجازی انجام شد، اما تبعات آن برای کسب و کارهای فناورانه شدید و زیانبار بود.
بیشترین آسیبها ناشی از محدودسازی دیجیتال عبارت بودند از:
- کندی شدید در استفاده از سرویسهای خارجی مانند Slack، Trello، Zoom
- محدود شدن آپدیت نرمافزارهای توسعه یافته با ابزارهای آنلاین
- دشواری در ارتباط با مشتریان خارجی به دلیل اختلال در ایمیل سرورها و ابزارهای پشتیبانی
- توقف موقت در اجرای برخی پروژهها به دلیل عدم دسترسی به منابع کدباز و کتابخانههای برنامهنویسی
این وضعیت باعث شد بسیاری از شرکتها به راهحلهای جایگزین داخلی پناه ببرند که یا ناکارآمد بودند یا از استانداردهای جهانی فاصله زیادی داشتند.
کاهش فروش و جذب مشتریان جدید
در پی جنگ، فضای روانی بازار به شدت ملتهب شد و مشتریان سازمانی و فردی، تصمیمگیریهای اقتصادی خود را به حالت تعلیق درآوردند. بسیاری از مشتریان B2B که در حال عقد قراردادهای جدید برای پیادهسازی سامانههای مالی، اتوماسیون، ERP یا نرمافزارهای خدمات مشتری بودند، روند خرید را متوقف کردند.
کسبوکارهای نوپا نیز که امیدوار به جذب کاربران جدید و توسعه بازار بودند، با افت شدید ترافیک سایتها، کاهش نرخ تبدیل و رکود در پرداختهای آنلاین مواجه شدند.
مهمترین دلایل کاهش فروش:
- بیاعتمادی به ثبات اقتصادی در آینده نزدیک
- تغییر اولویتهای مالی مشتریان به سمت نیازهای فوریتر
- فشار بر نقدینگی شرکتها برای حفظ بقا، نه سرمایهگذاری جدید
- توقف کمپینهای تبلیغاتی و برندینگ به دلیل فضای سنگین اجتماعی
تهدیدات امنیت سایبری و افزایش حملات هدفمند به زیرساختهای فناوری
در دوران جنگهای مدرن، بخش عمدهای از نبرد به فضای سایبری منتقل شده است. جنگ ۱۲ روزه نیز از این قاعده مستثنی نبود. طبق گزارشهای غیررسمی، همزمان با شروع درگیریها، حجم حملات سایبری علیه زیرساختهای ارتباطی، بانکی و سامانههای مدیریتی در تهران به طرز چشمگیری افزایش یافت.
کسبوکارهای تکنولوژیک، بهویژه شرکتهایی که در حوزه ذخیرهسازی داده، میزبانی وبسایت، طراحی سیستمهای امنیتی و ارائه خدمات ابری فعالیت دارند، هدف اصلی این حملات قرار گرفتند.
ابعاد اصلی تهدیدات سایبری در این دوره شامل موارد زیر بود:
- حملات DDOS علیه سایتهای دولتی و خصوصی
- نفوذ به دیتابیس مشتریان و استخراج اطلاعات حساس
- اختلال در فرآیند احراز هویت کاربران در پلتفرمهای بومی
- افزایش بدافزارهای هدفمند برای دستکاری دادههای مالی
در برخی موارد، کسبوکارهایی که تدابیر امنیتی حرفهای نداشتند، اطلاعات مشتریان خود را از دست دادند یا به طور موقت از ارائه خدمات بازماندند.
در پی این تهدیدات، برخی شرکتها ناچار شدند هزینههای اضطراری برای افزایش امنیت سرور، خرید فایروالهای پیشرفته، و استخدام کارشناسان امنیت سایبری صرف کنند که در شرایط اقتصادی بحرانی، فشار مضاعفی بر آنها وارد کرد.
توقف یا تعویق صدور مجوزهای رسمی و فرآیندهای اداری
در شرایط جنگی و پس از آن، بسیاری از نهادهای اداری کشور با اولویتبندی جدیدی مواجه شدند. سازمانهایی که مسئول صدور مجوزهای کسبوکار، نمادهای اعتماد، تاییدیههای نرمافزار و خدمات زیرساختی بودند، به دلایل مختلفی مانند کاهش ساعات کاری، انتقال نیروها به واحدهای پشتیبان، یا تمرکز بر امور امنیتی، پاسخگویی به کسبوکارهای نوپا و فناور را به تعویق انداختند.
پیامدهای این تاخیرات شامل موارد زیر بود:
- توقف راهاندازی رسمی برخی استارتاپها به دلیل نداشتن مجوز نماد اعتماد
- تاخیر در ثبت شرکتها و دریافت مجوز فعالیت در حوزههایی مثل آموزش آنلاین یا فینتک
- تعویق صدور مجوز اتصال به درگاههای پرداخت اینترنتی
- افزایش سردرگمی تیمهای نوپا برای پیگیری امور قانونی
این چالشها باعث شد بخشی از شرکتهای تکنولوژیکی، بهویژه در مرحله شروع، یا از ادامه مسیر منصرف شوند یا فعالیت خود را به حالت تعلیق درآورند تا شرایط پایدارتر شود.
کاهش همکاریهای بین دانشگاه و صنعت
ارتباط میان دانشگاهها و شرکتهای فناور، یکی از اصلیترین نقاط قوت اکوسیستم نوآوری هر کشوریست. اما پس از جنگ ۱۲ روزه، این ارتباط در تهران به شدت تضعیف شد. بسیاری از پروژههای مشترک میان دانشکدههای فنی و شرکتهای خصوصی یا پژوهشمحور، به دلایل زیر متوقف شدند:
- تعویق کلاسها و فعالیتهای تحقیقاتی به دلیل نگرانیهای امنیتی
- توقف تخصیص بودجههای پژوهشی توسط دولت
- قطع دسترسی به منابع آزمایشگاهی و سرورهای دانشگاهی
- مهاجرت یا خروج موقت برخی اعضای هیئت علمی
به این ترتیب، شرکتهایی که بر بستر دانش و توسعهیافته از دل پایاننامهها و پروژههای دانشگاهی بودند، دچار بحران جدی در روند نوآوری و تحقیق شدند.

افزایش فعالیت شرکتهای واسطهای و سودجو
در فضای بحرانی، همواره شرکتهایی با رویکرد واسطهگری و سودجویی رشد میکنند. در خلال این جنگ نیز برخی شرکتها یا اشخاص حقیقی با بهرهبرداری از کمبود قطعات و اختلال در واردات، اقدام به عرضه اجناس بیکیفیت با قیمتهای گزاف کردند.
در حوزه تکنولوژی، این مشکل بهشدت در بازارهای زیر دیده شد:
- فروش تجهیزات شبکه و ذخیرهسازی با قیمتهای غیرمنطقی
- افزایش نرخ تجهیزات تعمیراتی مانند مادربرد، رم، و پاور برای شرکتهای خدماتی
- ارائه سرویسهای امنیتی و هاستینگ داخلی بیکیفیت با تعرفه بالا
کسبوکارهایی که ناچار بودند برای ادامه عملیات این تجهیزات را تهیه کنند، در نهایت با کیفیت پایین و هزینههای سنگینتری مواجه شدند.
فضای روانی منفی در زیستبوم نوآوری و استارتاپها
از مهمترین و در عین حال نامرئیترین پیامدهای جنگ اخیر، انتشار فضای روانی سنگین در میان بنیانگذاران و تیمهای استارتاپی بود. کارآفرینانی که ماهها برای جذب سرمایه، توسعه MVP، یا ورود به بازار تلاش کرده بودند، حالا با ترس از آیندهای مبهم، دچار تردید و بیانگیزگی شدند.
نشانههای این فضای روانی منفی شامل موارد زیر بود:
- انصراف از حضور در رویدادهای استارتاپی یا نمایشگاهها
- تعلیق فعالیت پیجهای شبکه اجتماعی یا وبسایتهای معرفی
- از بین رفتن انرژی تیمها و نارضایتی از آینده حرفهای در کشور
- تمرکز روی بقا به جای توسعه محصول و رشد
استارتاپهایی که در مراحل بحرانی مانند pre-seed یا سری A بودند، بیشتر از همه آسیب دیدند؛ چراکه نهتنها با مشکل جذب سرمایه مواجه شدند، بلکه امکان ادامه فعالیت بدون پشتیبانی مالی را هم نداشتند.
چالش در جذب مشتریان خارجی و صادرات خدمات فناوری
در چند سال اخیر، صادرات خدمات فناوری اطلاعات و نرمافزار یکی از امیدهای جدی برای اقتصاد دیجیتال ایران بود. شرکتهای مستقر در تهران با بهرهگیری از نیروی انسانی متخصص، نرخ مناسب خدمات و توان فنی بالا، توانسته بودند بازارهایی مثل افغانستان، عراق، عمان و حتی برخی کشورهای اروپایی را جذب کنند.
اما پس از جنگ ۱۲ روزه، روند صادرات این خدمات با اختلالات جدی مواجه شد. مشتریان خارجی که در حال عقد قرارداد با شرکتهای ایرانی بودند، به دلایل امنیتی یا توصیه دولتهای خود، روابط کاری را به حالت تعلیق درآوردند یا لغو کردند. در مواردی، انتقال وجه نیز به معضل بزرگی تبدیل شد، زیرا تحریمهای بانکی و زیرساختی، همراه با ریسکهای جدید ناشی از جنگ، باعث شد اعتماد طرف خارجی کاهش یابد.
چند نمونه از پیامدهای مستقیم در این حوزه:
- توقف پروژههای برونمرزی در حوزه طراحی نرمافزار، اپلیکیشن و زیرساخت
- کاهش تقاضا برای خدمات پشتیبانی از راه دور
- حذف موقت شرکتهای ایرانی از لیست تامینکنندگان پلتفرمهای بینالمللی
- سختتر شدن فرآیند گرفتن ویزا برای شرکت در جلسات تجاری یا نمایشگاههای خارجی
بسیاری از کسبوکارهایی که از صادرات دیجیتال درآمد ارزی کسب میکردند، در حال حاضر به بازار داخلی برگشتهاند یا منتظر بازگشت ثبات هستند. این موضوع، وابستگی به بازار ایران را افزایش داده و ریسک فعالیت آنها را بالا برده است.
فرصتهای نهفته در بحران برای برخی کسبوکارها
در میان همه خسارات وارده، برخی کسبوکارهای تکنولوژیکی نیز توانستند از دل بحران، فرصتهایی را شناسایی کنند. این شرکتها معمولا انعطافپذیر، کوچک، و دارای تخصص در حوزههای خاص بودند که در دوران جنگ نیز مورد نیاز باقی ماندند یا حتی تقاضا برای آنها بیشتر شد.
نمونههایی از این فرصتها شامل:
- افزایش تقاضا برای خدمات ابری داخلی به دلیل اختلال در دسترسی به سرویسهای خارجی
- رشد بازار امنیت سایبری و ابزارهای رمزنگاری دادهها
- نیاز سازمانها به ارتقاء سرورهای داخلی به منظور کاهش وابستگی به خارج
- گرایش شرکتها به نرمافزارهای حسابداری و اتوماسیون داخلی برای کاهش هزینهها
اگرچه این موارد استثنا بودند، اما نشان دادند که شرکتهایی با مدیریت چابک و هوشمند میتوانند در شرایط دشوار نیز رشد کنند. این موضوع نقش کلیدی تابآوری در طراحی مدلهای کسبوکار را دوباره برجسته کرد.
ضعف سیاستگذاری و نبود حمایت سریع از سوی نهادهای دولتی
یکی از مهمترین چالشهایی که شرکتهای فناور در تهران در جریان جنگ تجربه کردند، نبود حمایت هماهنگ و بهموقع از سوی دولت و نهادهای مرتبط بود. برخلاف کشورهایی که در شرایط بحران، صندوقهای اضطراری برای حمایت از اکوسیستم فناوری تعریف کردهاند، در ایران این حوزه تقریبا رها شده باقی ماند.
مشخصترین کمبودهای حمایتی در این دوره عبارت بودند از:
- نبود تسهیلات ویژه برای شرکتهایی که فعالیتشان به دلیل جنگ متوقف شد
- نبود سامانه ثبت خسارات یا مستندسازی بحران برای کسبوکارهای فناور
- بیتوجهی وزارتخانههای صنعت و ارتباطات نسبت به وضعیت خاص شرکتهای نرمافزاری و دیجیتال
- عدم معافیتهای موقت مالیاتی یا بیمهای برای کسبوکارهای کوچک
حتی در حوزههایی مانند اجاره دفاتر، پرداخت قبوض یا تامین منابع مالی اولیه، هیچ سازوکار حمایتی خاصی برای کسبوکارهای تکنولوژیکی در نظر گرفته نشد. این مساله، اعتماد عمومی به دولت در بین فعالان این حوزه را تضعیف کرده و سرمایه اجتماعی را کاهش داد.
نگاهی به آینده: درسهایی که باید آموخت
جنگ ۱۲ روزه هرچند در ظاهر یک درگیری محدود نظامی بود، اما پیامدهای عمیقتری برای حوزه فناوری در ایران، بهویژه پایتخت، به همراه داشت. از کاهش سرمایهگذاری گرفته تا تضعیف صادرات، افت بهرهوری نیروی انسانی و ضربه به تعاملات بینالمللی، همه و همه نشان میدهند که زیستبوم فناوری کشور در برابر بحرانها بسیار شکننده است.

اما از دل همین بحران، نکات و فرصتهایی برای اصلاح مسیر نیز بیرون آمد. برخی از مهمترین درسهایی که میتوان از این واقعه آموخت، عبارتاند از:
- ضرورت تابآورسازی زیرساختهای فناوری در برابر بحرانهای نظامی و سایبری
- طراحی سیاستهای حمایتی اضطراری برای شرکتهای دانشبنیان و فناور
- ایجاد صندوقهای جبرانی برای مواقع بحرانی
- تشویق به بومیسازی فناوریهای کلیدی و کاهش وابستگی به واردات
- توسعه سیستمهای امن داخلی برای حفظ اطلاعات شرکتها در شرایط پرریسک
جمعبندی نهایی
در پایان، باید پذیرفت که تاثیر جنگ بر کسب و کار های تکنولوژیک نهتنها فوری و محسوس، بلکه بلندمدت و ساختاریست. تهران، به عنوان قلب تپنده فناوری کشور، پس از جنگ اخیر با چالشی چندوجهی مواجه شد که هنوز هم تبعات آن در حال بروز است.
نابسامانی در زنجیره تامین، ریزش نیروی انسانی، بحران سرمایهگذاری، تهدیدات امنیتی، و بیثباتی اداری، همه نشانههایی از نیاز فوری به بازطراحی ساختار حمایتی و زیرساختی کشور در مواجهه با بحرانهاست.
کسبوکارهای هوشمند، تنها در صورتی میتوانند از این بحران جان سالم به در ببرند و حتی رشد کنند که انعطافپذیر، مستقل، و با آیندهنگری عمل کنند. اما این کافی نیست؛ لازم است دولت، دانشگاه، نهادهای مالی و نهادهای سیاستگذار، در یک اقدام هماهنگ، زمینه را برای پایداری اکوسیستم فناوری ایران در برابر بحرانهای مشابه فراهم کنند.
توجه! این مطلب یک رپورتاژ آگهی است و محتوای آن توسط تبلیغ دهنده نگارش شده است.
آی تی جو مسئولیتی در قبال صحت و سقم محتوای تبلیغاتی ندارد.